عروسکم
پارت:۳
دخترا رفتن بار
جنی هنوز از تهیونگ اعصبانی بود از عصبانیت ۵ لیوان بزرگ مشروب خوردی بود
جیسو :جنی حالت خوبه
جنی:من یه پیک دیگه میخوام
لیسا : منم میخوام
رزی : بچه ها خیلی خوردید تورو خدا بسه
جنی :ببند رزی من میخوام
جیسو:فکرشم نکن
جنی الکی گریه میکنه و بعد بالا میاره و بیهوش میشه
لیسا جنی رو بغل میکنه و تا خونه میبرتش
رزی :خیلی حال جنی خرابه
جیسو : تقصیر منه نباید بهش اجازه میدادم
رزی : اینو نگو . اگه اینجوری باشه همه مقصریم
جیسو : ولی شما هم مست بودید فقط من مست نبودم
لیسا :چی پچ پچ میکنید
رزی :ولش کنید بهش فکر نکنید
خلاصه بگم گه دخترا رسیدن خونه و خوابیدن تا صبح
صبح هنوز جنی خواب بود و حالش بد بود
برای همین نیومد مدرسه
دخترا توی مدرسه
زنگ تفریح اول
تهیونگ : چی شد اون دوست پرو عه نیومده
لیسا : برو گمشو
کوک : ادب رو رعایت کن کوچولو
جیسو :برید دنبال شرر نگردید
جین : پس فقط اون دوستتون وحشی نیست
رزی : حرف دهنتو بفهم
جیمین : تو دیگه زر نزن بچه
متاسفانه رزی اعصبانی میشه و با دفتر میزنه توی سر جیمین
رزی :خفه شو عنتر
جیسو : اروم باش رزی
لیسا : چی مخواین ؟
کوک : حالا چرا دوستتون نیومده
لیسا :یک درصدم به تو ربط نداره
تهیونگ یک شاخه موی لیسا رو میگره دستش
لیسا دیگه موخش نمیکشه و شروع میکنه به زدن
جیسو هم میزنه پسرا هم دعوا رو کش میدن
رزی همونجا نشسته که با داد و جیغ میگه
رزی :بسسسسسسسسسه
بقیه دعوار و تموم میکنن
تا اینکه ... .
دخترا رفتن بار
جنی هنوز از تهیونگ اعصبانی بود از عصبانیت ۵ لیوان بزرگ مشروب خوردی بود
جیسو :جنی حالت خوبه
جنی:من یه پیک دیگه میخوام
لیسا : منم میخوام
رزی : بچه ها خیلی خوردید تورو خدا بسه
جنی :ببند رزی من میخوام
جیسو:فکرشم نکن
جنی الکی گریه میکنه و بعد بالا میاره و بیهوش میشه
لیسا جنی رو بغل میکنه و تا خونه میبرتش
رزی :خیلی حال جنی خرابه
جیسو : تقصیر منه نباید بهش اجازه میدادم
رزی : اینو نگو . اگه اینجوری باشه همه مقصریم
جیسو : ولی شما هم مست بودید فقط من مست نبودم
لیسا :چی پچ پچ میکنید
رزی :ولش کنید بهش فکر نکنید
خلاصه بگم گه دخترا رسیدن خونه و خوابیدن تا صبح
صبح هنوز جنی خواب بود و حالش بد بود
برای همین نیومد مدرسه
دخترا توی مدرسه
زنگ تفریح اول
تهیونگ : چی شد اون دوست پرو عه نیومده
لیسا : برو گمشو
کوک : ادب رو رعایت کن کوچولو
جیسو :برید دنبال شرر نگردید
جین : پس فقط اون دوستتون وحشی نیست
رزی : حرف دهنتو بفهم
جیمین : تو دیگه زر نزن بچه
متاسفانه رزی اعصبانی میشه و با دفتر میزنه توی سر جیمین
رزی :خفه شو عنتر
جیسو : اروم باش رزی
لیسا : چی مخواین ؟
کوک : حالا چرا دوستتون نیومده
لیسا :یک درصدم به تو ربط نداره
تهیونگ یک شاخه موی لیسا رو میگره دستش
لیسا دیگه موخش نمیکشه و شروع میکنه به زدن
جیسو هم میزنه پسرا هم دعوا رو کش میدن
رزی همونجا نشسته که با داد و جیغ میگه
رزی :بسسسسسسسسسه
بقیه دعوار و تموم میکنن
تا اینکه ... .
- ۱.۵k
- ۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط